کاربست اقتصاد رفتاری: فهم عمیق تصمیمات مالی و راهی به سوی گزینش‌های بهینه

آیا گاهی در انتخاب‌های مالی خود، مسیری را پیموده‌اید که با تأمل دوباره، چندان منطبق بر عقلانیت کامل نبوده است؟ علم اقتصاد رفتاری به ما یاری می‌رساند تا دلایل این پدیده را درک کرده و بیاموزیم چگونه روان انسان بر کنش‌های اقتصادی‌اش اثر می‌گذارد.

به گزارش خبریجات به نقل از پرداد خبر، این مطلب، با بیانی روان و دست‌یافتنی، به معرفی چهارچوب اقتصاد رفتاری، عوامل بنیادین منجر به بروز تصمیمات مالی به ظاهر نامعقول، تشریح مهم‌ترین خطاهای شناختی و ذهنی موثر بر این رفتارها، و همچنین ارائه راهکارهایی عملی برای دستیابی به گزینش‌های مالی آگاهانه‌تر، هوشمندانه‌تر و در نهایت سودمندتر می‌پردازد.

نظریه‌ها و الگوهای اقتصادی مرسوم و کلاسیک، در بسیاری از موارد، تصویری از انسان به عنوان موجودی ارائه می‌دهند که در تمامی تصمیمات و انتخاب‌های خود، به‌ویژه در حوزه خطیر و سرنوشت‌ساز مسائل مالی و اقتصادی، کاملاً بر اساس اصول خدشه‌ناپذیر منطق، عقلانیت کامل و با هدف دقیق و محاسبه‌شده حداکثرسازی منافع و مطلوبیت شخصی خود عمل می‌کند. اما تجربیات روزمره و ملموس ما و همچنین شواهد و یافته‌های علمی متعدد و رو به افزایش، به وضوح نشان می‌دهد که این تصویر آرمانی، اغلب با واقعیت پیچیده، چندوجهی و گاه پیش‌بینی‌ناپذیر رفتار انسانی در دنیای واقعی، فاصله قابل توجه و معناداری دارد. ما انسان‌ها در بسیاری از مواقع و تحت شرایط گوناگون، به طور ناخودآگاه یا آگاهانه، تحت تأثیر شدید و عمیق عواطف آنی و زودگذر، باورهای ریشه‌دار و گاه نادرست، فشارهای اجتماعی، فرهنگی و محیطی، و همچنین میان‌برهای ذهنی و شناختی که گاه فریبنده و گمراه‌کننده هستند، قرار می‌گیریم که این عوامل می‌توانند ما را به سمت اتخاذ تصمیمات و انتخاب‌هایی هدایت کنند که شاید در نگاه اول و با بررسی سطحی، غیرمنطقی، نسنجیده، شتاب‌زده یا حتی در تضاد آشکار و مستقیم با منافع بلندمدت، واقعی و اساسی ما باشند. اینجاست که دانش جذاب، کاربردی و بین‌رشته‌ای اقتصاد رفتاری (Behavioral Economics)، به عنوان یک حوزه مطالعاتی نوین، پویا و رو به رشد، اهمیت، ضرورت و جایگاه ویژه خود را به نمایش می‌گذارد. اقتصاد رفتاری با بهره‌گیری هوشمندانه، خلاقانه و نظام‌مند از دستاوردها، یافته‌ها و بینش‌های ارزشمند علوم روانشناسی (به‌ویژه روانشناسی شناختی و اجتماعی)، جامعه‌شناسی، علوم اعصاب و حتی انسان‌شناسی، به تحلیل، تبیین، درک عمیق و پیش‌بینی چگونگی تصمیم‌گیری واقعی، ملموس و روزمره انسان‌ها – با تمامی پیچیدگی‌ها، ظرافت‌ها، محدودیت‌های شناختی، خطاهای ادراکی، سوگیری‌های نظام‌مند و تمایلات رفتاری‌شان – در دنیای واقعی اقتصاد، بازارها، سازمان‌ها و مسائل مالی و پولی می‌پردازد. آشنایی با اصول، مفاهیم، نظریه‌ها و یافته‌های کلیدی و کاربردی اقتصاد رفتاری نه تنها به ما این امکان و فرصت را می‌دهد تا دلایل، ریشه‌ها و سازوکارهای پنهان رفتارهای مالی به ظاهر غیرمنطقی، شتاب‌زده، احساسی یا حتی زیان‌بار خود و دیگران را بهتر، دقیق‌تر، عمیق‌تر و همه‌جانبه‌تر درک کنیم، بلکه مجموعه‌ای از ابزارها، بینش‌ها، نگرش‌ها، تکنیک‌ها و راهکارهایی را در اختیارمان قرار می‌دهد تا با آگاهی، هوشیاری، خودشناسی، خودکنترلی و مدیریت بهتری بر فرآیند تصمیم‌گیری و انتخاب خود، از دام‌های رایج، فریبنده و گاه بسیار پرهزینه ذهنی، شناختی و محیطی دوری کنیم و در نهایت، مسیر پرفراز و نشیب و چالش‌برانگیز خود را به سوی رفاه، امنیت، استقلال، آرامش و سلامت مالی پایدارتر، مطمئن‌تر، رضایت‌بخش‌تر و معنادارتر هموار، تسهیل و تسریع سازیم.

اقتصاد رفتاری به چه معناست؟ کاوش در تأثیرات روان بر انتخاب‌های اقتصادی و مالی

برای فهم عمیق‌تر و دقیق‌تر اینکه چرا گاهی در امور و مسائل مالی و اقتصادی، برخلاف آنچه به نظر بهترین، منطقی‌ترین، عقلانی‌ترین و سودمندترین گزینه و انتخاب می‌آید، رفتار و عمل می‌کنیم، بسیار ضروری و حیاتی است که ابتدا با مفهوم بنیادین، رویکرد نظری، اهداف کاربردی و دستاوردهای علمی اقتصاد رفتاری به عنوان یک حوزه مطالعاتی مستقل و در عین حال بین‌رشته‌ای آشنا شویم.

تشریح ساده و کاربردی مفهوم اقتصاد رفتاری و بیان تفاوت‌های بنیادین آن با دیدگاه و مفروضات اقتصاد سنتی (نئوکلاسیک): اقتصاد سنتی یا نئوکلاسیک، که چارچوب نظری، تحلیلی و پارادایم اصلی و مسلط بسیاری از مدل‌ها، سیاست‌ها، نظریه‌ها و آموزش‌های اقتصادی رایج و کلاسیک را تشکیل می‌دهد، بر این فرض اساسی، محوری، بنیادین و گاه خدشه‌ناپذیر و حتی بدیهی استوار است که افراد جامعه و تمامی فعالان و بازیگران اقتصادی، “عوامل یا کارگزاران اقتصادی کاملاً عقلانی، منطقی و بهینه‌یاب” (Perfectly Rational and Optimizing Economic Agents) هستند؛ به این معنا که به تمامی اطلاعات مرتبط، دقیق، کامل و لازم برای اتخاذ یک تصمیم بهینه، بدون هیچگونه هزینه، محدودیت یا تأخیری دسترسی کامل و برابر دارند، اولویت‌ها، ترجیحات، اهداف و تابع مطلوبیتشان کاملاً مشخص، ثابت، پایدار، سازگار با یکدیگر و قابل اندازه‌گیری است، و همواره و تحت هر شرایطی، گزینه‌ای را انتخاب، دنبال و پیگیری می‌کنند که سود، مطلوبیت، منفعت یا رفاه شخصی و مورد انتظار آن‌ها را به حداکثر میزان ممکن، قابل دستیابی و قابل تصور برساند. اما اقتصاد رفتاری این فرض بنیادین، آرمانی، گاه بسیار خوش‌بینانه، غیرواقعی و حتی ساده‌انگارانه را به چالش جدی، اساسی و عمیق می‌کشد و با ارائه شواهد، مدارک، آزمایش‌ها، مطالعات میدانی و تحلیل‌های آماری متعدد و گسترده، استدلال می‌کند که انسان‌ها در فرآیند پیچیده و چندوجهی تصمیم‌گیری واقعی و روزمره خود، به‌ویژه هنگامی که با شرایط دشوار، مبهم، پیچیده، عدم قطعیت اطلاعاتی، ریسک، فشارهای زمانی شدید، گزینه‌های متعدد یا بار شناختی و پردازشی بسیار زیاد مواجه هستند، اغلب و به طور قابل توجه و معناداری از اصول، قواعد، معیارها و الگوهای خدشه‌ناپذیر منطق کامل، عقلانیت محض، بهینه‌گزینی ریاضی و حداکثرسازی مطلوبیت فاصله می‌گیرند و تحت تأثیر مجموعه‌ای متنوع، قدرتمند و گاه نامحسوس از عوامل روانشناختی، احساسی، شناختی، اجتماعی، فرهنگی و محیطی قرار می‌گیرند. به بیان دیگر، اقتصاد رفتاری تلاش می‌کند تا با وارد کردن، لحاظ نمودن، ادغام و تحلیل جنبه‌های واقعی‌تر، ملموس‌تر، انسانی‌تر، ظریف‌تر و گاه پیش‌بینی‌ناپذیرتر و حتی متناقض‌تر رفتار بشری در مدل‌ها، نظریه‌ها و تحلیل‌های اقتصادی، تبیین‌ها، توصیف‌ها، پیش‌بینی‌ها و حتی سیاست‌گذاری‌های دقیق‌تر، واقع‌بینانه‌تر، کاربردی‌تر، قابل اعتمادتار و در نهایت موثرتری از تصمیمات، انتخاب‌ها، رفتارها، واکنش‌ها و نتایج اقتصادی افراد، گروه‌ها، سازمان‌ها و حتی کل جامعه در دنیای واقعی، پیچیده، پویا و همواره در حال تغییر زندگی روزمره ارائه دهد.

چرا گاهی انتخاب‌های مالی ما غیرعقلانی می‌شوند؟ مروری بر متداول‌ترین سوگیری‌های شناختی

دانش نوین و پویای اقتصاد رفتاری تعداد قابل توجه، متنوع و رو به افزایشی از این سوگیری‌ها، میان‌برها، خطاها و دام‌های شناختی و ذهنی که بر تصمیمات، انتخاب‌ها و رفتارهای مالی و اقتصادی روزمره ما، گاه به شکلی بسیار ظریف، نامحسوس و ناخودآگاه، اثرات عمیق و تعیین‌کننده‌ای می‌گذارند را شناسایی، تحلیل، دسته‌بندی، نام‌گذاری و معرفی کرده است. آشنایی با چند نمونه از رایج‌ترین، شناخته‌شده‌ترین، پرتکرارترین، تأثیرگذارترین و البته گاه مخرب‌ترین آن‌ها به ما کمک می‌کند تا با دیدی بازتر، آگاهانه‌تر، انتقادی‌تر و عمیق‌تر، دلایل، ریشه‌ها و سازوکارهای پنهان و آشکار رفتارهای به ظاهر غیرمنطقی، نسنجیده، شتاب‌زده، احساسی یا حتی زیان‌بار و خودتخریب‌گر خود و دیگران را در حوزه بسیار مهم و حساس مالی و اقتصادی درک کرده و برای مقابله موثر، هوشمندانه، پیشگیرانه و سازنده با آن‌ها چاره‌اندیشی، برنامه‌ریزی و اقدام نماییم:

۱. خطای ادراکی لنگر انداختن یا اثر نقطه شروع اولیه (Anchoring Bias or Anchoring Effect): اسارت ناخودآگاه و قدرتمند ذهن در اولین اطلاعات و ارقام دریافتی

ذهن ما انسان‌ها به طور طبیعی، ذاتی و ناخودآگاه تمایل دارد به اولین قطعه اطلاعات، اولین عدد، اولین قیمت یا اولین پیشنهادی که در مورد یک موضوع، یک محصول، یک خدمت، یک سرمایه‌گذاری یا یک تصمیم خاص و جدید دریافت می‌کند (که در ادبیات تخصصی و فنی اقتصاد رفتاری به آن “لنگر ذهنی”، “نقطه اتکا” یا Anchor گفته می‌شود) بیش از حد لازم، منطقی، معقول و منصفانه وزن، اعتبار، اهمیت، محوریت و تأثیرگذاری بدهد و سایر قضاوت‌ها، ارزیابی‌ها، تحلیل‌ها، مقایسه‌ها و تصمیمات بعدی و نهایی خود را بر اساس آن اطلاعات اولیه، ابتدایی، گاه ناقص، نامرتبط یا حتی ساختگی و هدفمند تنظیم، تعدیل، جهت‌دهی، محدود و حتی گاهی منحرف نماید، حتی اگر آن اطلاعات اولیه و لنگرگونه چندان معتبر، دقیق، کامل، قابل اتکا، مستند یا کاملاً مرتبط با موضوع، شرایط فعلی، واقعی و منصفانه نباشد و یا حتی به صورت کاملاً تصادفی، اتفاقی، ساختگی، هدفمند یا حتی فریبنده به ما ارائه شده باشد و پایه و اساس درستی نداشته باشد. نمونه کاربردی، ملموس و پرتکرار در تصمیمات و انتخاب‌های مالی و اقتصادی روزمره: اگر اولین قیمتی که برای خرید یک کالا یا خدمت (مانند یک دستگاه گوشی موبایل هوشمند جدید، یک خودروی روز، یک دوره آموزشی تخصصی)، یک سهم خاص و به ظاهر جذاب در بازار بورس اوراق بهادار، یک واحد آپارتمان مسکونی یا تجاری، یا یک قطعه زمین با موقعیت مناسب مشاهده، دریافت یا از فروشنده می‌شنوید، یک عدد بالا، قابل توجه، چشمگیر و شاید حتی فراتر از انتظار و بودجه اولیه شما باشد، این قیمت اولیه می‌تواند به عنوان یک لنگر ذهنی بسیار قدرتمند، پایدار و تأثیرگذار عمل کرده و باعث شود سایر قیمت‌های بعدی که حتی اگر هنوز هم از ارزش واقعی، ذاتی و منصفانه آن کالا، سهم، دارایی یا خدمت بالاتر باشند اما از قیمت اولیه و لنگر ذهنی اولیه شما به میزان قابل توجهی کمترند، به نظر شما منصفانه، معقول، منطقی، جذاب، قابل قبول، وسوسه‌انگیز و حتی یک فرصت بسیار خوب، استثنایی، تکرارنشدنی و طلایی برای خرید یا سرمایه‌گذاری بیایند و شما را به سمت یک تصمیم شتاب‌زده و شاید نادرست سوق دهند. این یکی از کلیدی‌ترین و پرکاربردترین مفاهیم در اقتصاد رفتاری است.

نتیجه‌گیری: اقتصاد رفتاری، گامی به سوی عقلانیت بیشتر در تصمیمات مالی و زندگی اقتصادی

اقتصاد رفتاری با پرده برداشتن از سازوکارهای پیچیده و گاه پنهان ذهن انسان در هنگام مواجهه با انتخاب‌های اقتصادی، به ما نشان می‌دهد که عقلانیت کامل، یک آرمان دست‌نیافتنی است. اما با شناخت این محدودیت‌ها و سوگیری‌های طبیعی، می‌توانیم آگاهانه‌تر عمل کرده و با استفاده از راهکارهای عملی، کیفیت تصمیمات مالی خود را به طور قابل توجهی بهبود بخشیم. این دانش، نه تنها برای افراد، بلکه برای سیاست‌گذاران، کسب‌وکارها و نهادهای آموزشی نیز بسیار ارزشمند است تا بتوانند محیط‌ها و سیستم‌هایی طراحی کنند که به انتخاب‌های بهتر و در نهایت، به رفاه و سلامت مالی بیشتر جامعه کمک کند. اقتصاد رفتاری دعوتی است به خودشناسی عمیق‌تر در حوزه مالی و برداشتن گام‌هایی هرچند کوچک اما مستمر به سوی رفتاری هوشمندانه‌تر و آینده‌نگرانه‌تر با منابع محدودمان.

سوالات متداول (FAQ) در مورد اقتصاد رفتاری و تصمیمات مالی

۱. آیا به‌کارگیری عملی اصول و یافته‌های علمی دانش اقتصاد رفتاری می‌تواند به من در بهبود عادات پس‌انداز، افزایش میزان آن و دستیابی سریع‌تر، مطمئن‌تر و پایدارتر به اهداف مالی بلندمدتم یاری رساند؟

بله، به طور قطع، یقین و کاملاً مستند. دانش نوین و کاربردی اقتصاد رفتاری با شناسایی دقیق، علمی، موشکافانه و تجربی موانع، سدها، چالش‌ها و مشکلات روانشناختی و رفتاری متعددی که به طور معمول و گسترده مانع از شکل‌گیری، تقویت و پایداری عادت پس‌انداز کافی، منظم و هدفمند در افراد می‌شوند (مانند تمایل شدید، طبیعی و گاه مقاومت‌ناپذیر انسان به ترجیح و انتخاب لذت‌ها، پاداش‌ها و منافع آنی، فوری، ملموس و کوتاه‌مدت در مقابل پاداش‌ها، منافع، مزایا و اهداف آتی، دور از دسترس، نامشخص و بلندمدت، یا دشواری ذاتی، پیچیدگی و گاه اضطراب‌آور بودن فرآیند برنامه‌ریزی دقیق، واقع‌بینانه و بلندمدت برای آینده دور و ناشناخته، و یا حتی تأثیرپذیری شدید و ناخودآگاه از تبلیغات جذاب، فریبنده و وسوسه‌انگیز محیطی و رسانه‌ای بر خریدهای هیجانی، غیرضروری، شتاب‌زده و گاه پشیمان‌کننده) و همچنین با ارائه، پیشنهاد و آزمایش راهکارها، استراتژی‌ها، تکنیک‌ها و ابزارهای عملی، کاربردی، اثبات‌شده و قابل اجرا مانند استفاده هوشمندانه، خلاقانه، هدفمند و اخلاقی از “تلنگرها” یا “سقلمه‌ها” (Nudges) برای هدایت، تشویق و تسهیل رفتار به سمت انتخاب‌های بهتر، مطلوب‌تر و پایدارتر، تنظیم، فعال‌سازی و خودکارسازی سیستم‌های پس‌انداز منظم، مستمر و پیش‌فرض (مانند کسر مستقیم و خودکار بخشی از درآمد ماهانه و واریز آن به یک حساب پس‌انداز یا سرمایه‌گذاری جداگانه)، و ساده‌سازی، شفاف‌سازی و تسهیل فرآیند پیچیده، دشوار، وقت‌گیر و گاه دلهره‌آور و اضطراب‌آور برنامه‌ریزی مالی شخصی و تصمیم‌گیری‌های مرتبط با آن، می‌تواند به شما در مدیریت بهتر، موثرتر و هوشمندانه‌تر بودجه و منابع مالی محدودتان، کنترل آگاهانه‌تر و دقیق‌تر هزینه‌ها و مخارج روزمره، افزایش قابل توجه، ملموس و پایدار میزان پس‌انداز ماهانه یا سالانه، و در نتیجه، پایبندی بیشتر، قوی‌تر، مستمرتر و باانگیزه‌تر به اهداف مالی کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت‌تان (مانند خرید مسکن، تأمین هزینه تحصیل فرزندان، یا برنامه‌ریزی برای دوران بازنشستگی) کمک شایانی نماید و شما را در مسیر دستیابی به امنیت، استقلال و آرامش مالی قرار دهد. اینها تنها بخشی از دستاوردهای عملی و کاربردی درک عمیق و به‌کارگیری اصول اقتصاد رفتاری در زندگی روزمره است.

۲. از میان تمامی سوگیری‌ها، خطاها و دام‌های شناختی و ذهنی متعددی که توسط متخصصان و پژوهشگران برجسته دانش اقتصاد رفتاری شناسایی، تحلیل و معرفی شده‌اند، به نظر شما کدام یک یا کدام گروه از آن‌ها به طور معمول، به شکل رایج‌تری و با شدت بیشتری، بیشترین تأثیر منفی، مخرب، زیان‌بار و گاه جبران‌ناپذیر را بر تصمیمات، انتخاب‌ها، رفتارها و در نهایت نتایج و دستاوردهای سرمایه‌گذاری افراد عادی، غیرحرفه‌ای و حتی گاهی سرمایه‌گذاران باتجربه و به ظاهر مطلع در بازارهای مالی و سرمایه‌گذاری پرنوسان، پیچیده، تخصصی، غیرقابل پیش‌بینی و سرشار از عدم قطعیت امروزی (مانند بازار بورس اوراق بهادار، بازار ارزهای دیجیتال، یا بازار طلا و سکه) دارد؟

انتخاب تنها یک سوگیری شناختی به عنوان “مهم‌ترین”، “تأثیرگذارترین”، “مخرب‌ترین” یا “زیان‌بارترین” در میان انبوهی از سوگیری‌های شناسایی شده، بسیار دشوار، چالش‌برانگیز و شاید حتی غیرممکن و گمراه‌کننده باشد، زیرا تأثیر واقعی، نهایی و ملموس هر یک از این سوگیری‌ها و خطاهای شناختی می‌تواند در افراد مختلف با ویژگی‌های شخصیتی، روانشناختی، سطح دانش، میزان تجربه، درجه ریسک‌پذیری و اهداف سرمایه‌گذاری متفاوت، در شرایط گوناگون اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، و همچنین در بازارهای مالی و سرمایه‌گذاری متنوع با ساختارها، پویایی‌ها، قوانین و ویژگی‌های منحصربه‌فرد، کاملاً متغیر، نسبی، وابسته به زمینه و گاه بسیار پیچیده و چندوجهی باشد. با این حال، به طور کلی و بر اساس شواهد، یافته‌ها، مطالعات موردی و تحقیقات متعدد، گسترده و معتبری که در حوزه بسیار مهم و کاربردی اقتصاد رفتاری و به طور خاص شاخه مالی رفتاری (Behavioral Finance) انجام شده است، می‌توان با اطمینان نسبی گفت که سوگیری قدرتمند، جهان‌شمول و بسیار تأثیرگذار زیان‌گریزی یا نفرت از باخت (Loss Aversion) که باعث می‌شود افراد درد، رنج، استرس، اضطراب و ناراحتی ناشی از یک زیان مالی (مثلاً کاهش ارزش یک سهم یا از دست دادن بخشی از سرمایه) را به طور متوسط و به شکل قابل توجهی (حدود دو تا دو و نیم برابر) شدیدتر، عمیق‌تر، ماندگارتر و تأثیرگذارتر از لذت، شادی، رضایت و هیجان ناشی از یک سود مالی با همان مقدار، اندازه و اهمیت احساس کنند و تجربه نمایند، و همچنین سوگیری شایع، فراگیر، اغواکننده و گاه بسیار خطرناک و زیان‌بار بیش‌اطمینانی یا اعتماد به نفس کاذب و بیش از حد (Overconfidence Bias) که منجر به دست‌کم گرفتن، نادیده گرفتن یا حتی انکار سیستماتیک، غیرمنطقی و ناموجه ریسک‌های واقعی، بالقوه و قابل توجه، و همچنین بیش از حد خوش‌بینانه، غیرواقع‌بینانه و نامتناسب ارزیابی کردن توانایی‌ها، دانش، مهارت‌ها، تجربیات و دقت قضاوت شخصی در پیش‌بینی دقیق، صحیح، به‌موقع و قابل اتکای روندهای آتی بازار و انتخاب فرصت‌های سرمایه‌گذاری سودآور، مطمئن و کم‌ریسک می‌شود، اغلب و به کرات به عنوان دو عامل بسیار تأثیرگذار، تعیین‌کننده، شایع، فراگیر، مخرب، زیان‌بار و گاه جبران‌ناپذیر در تصمیمات، انتخاب‌ها، رفتارها و در نهایت نتایج و دستاوردهای سرمایه‌گذاری افراد عادی، غیرحرفه‌ای و حتی گاهی سرمایه‌گذاران به ظاهر باتجربه، مطلع و موفق در بازارهای مالی و سرمایه‌گذاری مختلف شناخته می‌شوند. این دو سوگیری ذهنی و شناختی، به همراه سایر سوگیری‌های مرتبط و تأثیرگذار مانند اثر گله‌ای یا رفتار توده‌وار (Herding Effect)، سوگیری تأیید یا تمایل به جستجوی اطلاعات مؤید (Confirmation Bias)، خطای لنگر انداختن یا اثر نقطه شروع اولیه (Anchoring Bias)، و همچنین اثر مالکیت یا تمایل به ارزش‌گذاری بیش از حد دارایی‌های خود (Endowment Effect)، در هسته، بطن و ریشه بسیاری از اشتباهات رایج، پرهزینه، قابل پیشگیری و گاه بسیار زیان‌بار سرمایه‌گذاری که توسط متخصصان، پژوهشگران و نظریه‌پردازان برجسته اقتصاد رفتاری به دقت، به طور گسترده، با جزئیات کامل و با استفاده از روش‌های علمی متنوع مطالعه، تحلیل، مستندسازی و طبقه‌بندی می‌شوند، قرار دارند و آگاهی عمیق، شناخت دقیق، درک صحیح و تلاش آگاهانه، مستمر و هوشمندانه برای مدیریت، کنترل و به حداقل رساندن تأثیرات منفی و مخرب این سوگیری‌ها بر فرآیند تصمیم‌گیری، برای هر سرمایه‌گذار، صرف نظر از سطح تجربه، دانش، میزان سرمایه و اهداف سرمایه‌گذاری او، بسیار ضروری، حیاتی، تعیین‌کننده و سرنوشت‌ساز است.

منبع: پرداد خبر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاربست اقتصاد رفتاری: فهم عمیق تصمیمات مالی و راهی به سوی گزینش‌های بهینه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *