نمایش پارچ و لیوان تعاونی پس از انقلاب در فیلم ها و سریال های پیش از انقلاب!

جلیل سامان:وسواس که نداشتم. معمولاً به کف خواسته‌هایم که می‌رسم خوشحال می‌شوم. بیننده تا زمان و مکان را باور نکند داستان را باور نخواهد کرد.

خبریجات:طراحی های صحنه سریال ها و فیلم های ایرانی با وجودی که سعی می کنند به فضای ادوار گذشته نزدیک شوند،اما پر از ایراد هستند و کسانی که در آن ایام زندگی کرده اند این عیب ها را می بینند و تشخیص می دهند.گویا کارگردانان و طراحان صحنه فراموش کرده و می کنند که هنوز افرادی متعلق به آن دهه ها وجود دارند که هنوز در قید حیات هستند!به عنوان مثال در یک سریال پر خرج در اسفند ماه دهه 1330داخل ظرف میوه هلو گذاشته است!در صورتی که امروز نیز با وجود بالا رفتن تکنولوژی در کشاورزی و نگهداری محصولات آن،هلو در زمستان یافت نمی شود!

در دوران پس از انقلاب که تعاونی ها راه اندازی شدند،علاوه بر مایحتاج عمومی و ضروری،کالاهایی را نیز با قیمت ارزان می فروختند،یک قلم از این اجناس،یک پارچ زمخت و با نقش برجسته و سنگین بود و 6 لیوان با همان طراحی که تقریبا در هر خانه ای پیدا می شد.پیش از انقلاب چنین پارچ و لیوانی وجود نداشت!اما متاسفانه در چند فیلم و سریال از جمله «زیرخاکی» این پارچ و لیوان دیده می شود!( در سریال دیگر جلیل سامان،یعنی «نفس» هم آنها نمایش داده شدند!)

بارها حقیر درباره این پارچ معروف و لیوان هایش که در فیلم ها و سریال های دیگر نیز دیده شده بود توضیح داده ام!این اهمال کاری است یا ناآگاهی طراح صحنه و کارگردانان ا؟یعنی یک نفر در صحنه حضور ندارد که تذکر بدهد؟یا می دهند و توجه نمی کنند؟

جناب جلیل سامان، اعتقاد دارید بیننده تا زمان و مکان را باور نکند داستان را باور نخواهد کرد،چگونه چنین اشتباهی را شما و طراح صحنه تان تکرار کرده اید؟این یعنی بی احترامی به تماشاگر و زبانم لال نادان فرض کردن او؟! چرا برای طراحی صحنه تحقیق نمی کنید؟کجا در تابستان چراغ والور را وسط اتاق روشن می کردند تا سیب زمینی سرخ کنند؟!ما متعلق به آن نسل هستیم و چنین چیزی ندیدیم!علاءالدین و چراغ والور در زمستان، هم وسیله گرمایشی بودند و هم لوازم پخت و پز،اما در تابستان برای پخت و پز جای شان یا در آشپزخانه بود یا ایوان خانه و حیاط!چرا باید این اشتباهات ساده مدام در فیلم ها و سریال های ایرانی تکرار شود؟اگر بخواهیم ریزتر ببینیم که فاجعه آمیز خواهد بود!

اولین وظیفه طراح صحنه باید تحقیق باشد،فیلمنامه نویس هم باید با نوشتن توصیف صحنه کامل به او کمک کند.متاسفانه مد شده است که در فیلمنامه ها توصیف صحنه را ننوشته یا به صورت سطحی می نگارند که کمکی به طراح صحنه نمی کند و او مجبور است از تخیل خود استفاده کند.

با کمال تاسف برخی از مدرسان درس فیلمنامه به دانشجویان و هنرجویان این اشتباه را تلقین می کنند که نوشتن توصیف صحنه،توهین به کارگردان است!با این وجود از فیلمنامه نویسان تازه کار چه انتظاری می توان داشت؟!

«زیرخاکی» فیلم ضعیفی است و نقد آن توهین به قلم است.اگر نام جلیل سامان در تیتراژ نبود،هرگز باور نمی کردم ساخته او باشد.

دوست دارم این کارگردان را فقط با «ارمغان تاریکی» به یاد آورم.ای کاش جلیل سامان به جای پسرفت در کارش پیشرفت داشت!

سیدرضااورنگ

آخرین تغییر در 14 ارديبهشت 1399 ساعت: 8:42 ب ظ
این مقاله را به اشتراک بگذارید

لینک خبر:



ارسال نظر

فیلدهای اجباری را تکمیل نمایید

درباره ما

درباه ما

تبلیغات

اشتراک در خبرنامه

Top