به گزارش خبریجات-دکتر راشد الراشد ، از برجسته ترین رهبران گروه های مخالف بحرینی و انقلاب مردمی 14 فوریهو رییس دفتر سیاسی جریان عمل اسلامی بحرین در واکنش به این اقدام طی یادداشتی با عنوان : کرامت و عدالت مطالبه برحق ماست و دست دادن با کسانی که دستانشان به خون بی گناهان و هتک حرمت نوامیس آلوده می باشد ننگ بوده و هیچ توجیه شرعی ندارد ، چنین بیان نموده است :
اما به خداوند متعال و تاریخ با لبانی بسته می گویم ، ننگ و شرمساری آن را به تنهایی بپوشانید و بر دوش گیرید . ما هرگز شریک و همراه شما در این ننگ و خواری نبوده و نخواهیم بود و با قدرت و صلابت در برابر این دیکتاتورخواهیم ایستاد و مشروعیت حکومت او را که شما با آنها دست دوستی داده اید را هرگز به رسمیت نخواهیم شمرد ، آنان که شما هیچ گونه حسابرسی در مورد چرایی به عزا نشاندن و آوارگی و یتیم کردن فرزندان هزاران نفر از انسانی هایی که خواستار کرامت و شرف و آزادگی خود بوده اند و هیچ آینده و چشم اندازی نداشته و ندارند ، مطالبه نکرده بودید و ........
امیرالمومنین علی (ع) در سخنی گهرباردرخصوص مسئولیت عالمان می فرمایند : (و ما أخذ الله علی العلماء أن لا یقاروا علی کظه الظالم و لا سغب المظلوم) واگر نبود عهد الهی که خدای تعالی از دانایان {علماء} گرفته تا بر سیری ظالم و گرسنه ماندن مظلوم راضی نشوند . (خطبه سوم نهج البلاغه ).
و در وصیت دیگری به حسنین (ع) می فرمایند : (کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا) با ستمگران دشمن و یاور مظلومان باشید.
سخنان و مواضع بیان شده هیچ گاه به منظور تشکیک و زیر سوال بردن شخصیت و موقعیت علمی و دینی آقای علامه سید عبد الله الغریفی نمی باشد ، بلکه سخن درباره واقعیت و ستم آشکاری است که باطل بر حق و حقیقت روا داشته و بر آن سرپوش گذارده است. این سخنان برای خوشایند آمدن و یا نیامدن چهره های دینی و سیاسی و القاب مختلف آنها نبوده و نخواهد ، چراکه سخن حق گفتن ، شخصیت ، مقام و جایگاه افراد را نمی شناسد.
انعکاس سخنان و تلاش های آقای الغریفی ، چه به صورت سلبی و یا سازنده باشد ، برای امروز و آینده ما سرنوشت ساز و تاثیر گذار خواهد بود ، پس حق طبیعی ماست که درباره آن ابراز نظر کرده و یا به نقد سخنان وی پرداخته و یا به اقدامات ایشان اعتراض نماییم و درباره پیامدهای آن دو پهلو و مبهم برخورد نماییم .
مردم بحرین ، برای از بین بردن غبار ذلت و بندگی ، به دست آوردن کرامت انسانی و برپایی عدالت ، خون های بی شماری داده است ، و جان های مطهر بسیاری با ریخته شدن خون در مسلخ آزادی فدا نموده ، اما رژیم آل خلیفه دشمنی های خود را روزبه روز افزایش داده و بر مقدسات مردم تاخته و ده ها مسجد و حسینیه را به وسیله نیروهای اشغالگر خارجی ویران نموده است ، علاوه بر این هزاران نفر از شهروندان بی گناه را دستگیر و تا سرحد مرگ شکنجه نموده و به هتک حرمت نوامیس باعفت و آزاده در زندان های مخوف حود پرداخته است .
تمامی این جنایت ها ، که پیشانی انسانیت را لکه دار کرده است ، توسط دیکتاتوری روی داده که مردمانش در مسیر های راه پیمایی و تظاهرات گوناگون خواستار سرنگونی او با شعارهای (سرنگون باد حمد ) می باشند .
اقدامات این دیکتاتور پای را فراتر نهاده و با اهانت به مذاهب و پیش کشیدن مسایل مذهبی ، به پیروان مذهب حقه اهل بیت (ع) توهین نموده و تابعیت آیت الله شیخ عیسی قاسم را لغو و او را از کشور آواره کرده ، ده ها نفر از مردم را در اطراف منزلش به خاک وخون کشیده و بسیار دیگری را دستگیر نموده است .
درکنار فشارهای معیشتی برمردم و زیر پا نهادن مقدسات دینی ، رژیم ارزش های دینی و عربی را کوچک شمرده و با وجود دانستن حمایت مردمی از آرمان فلسطین و قدس شریف روند عادی سازی روابط با رژیم اشغالگر قدس و صهیونیست ها را علنی کرده است .
رژیم آل خلیفه با وجود سرکوب و انجام انواع شکنجه های وحشیانه ، هرگز نتوانسته اراده و خواست مردم را فرو بریزد و آنان را درمقابل خود وادار به کرنش نماید .
با وجود هزینه های بی شمار و تقدیم صد ها شهید که باعث افتخار و سرافرازی است ، اقدامات آقای الغریفی ، نتایج و تبعات معکوسی در برخواهد داشته وآن به دلایل مختلف ذیل می باشد :
اول : سخنان آقای الغریفی مملوء از تملق گویی و چاپلوسی بوده ، که متاسفانه توسط یک روحانی دینی فاضل بیان شده و این سخنان درواقع مشرعیت دادن به حاکم ستمگری است که مرتکب بیشترین جنایات را شده است .
دوم : آقای الغریفی در برابر آنان با ادبیاتی سرشار از نرم خویی و التماس استفاده کرده ،که در شان و جایگاه یک روحانی دینی با لباس پیامبر اکرم (ص ) و از روی عزت نفس و انسان مومن نمی باشد . همچنان که این ادبیات با روحیه جوانمردی و وفاداری مردم نسبتبه انقلاب 14 فوریه تناسب نداشته و ندارد .
سوم : ادبیات خواهش و تمناء ، باتوجه به حجم گسترده ای از تلفات انسانی و مادی و معنوی بسیار ، توسط عالم دینی در مقابل دیکتاتوری قاتل برای آزاد ساختن اسیران در بند و اصلاح امور معیشتی مردم ،هرگز سزاوار نمی باشد و ایشان با این کار خود در واقع زندانیان بی گناهی که خواستار کرامت و عزت خود می باشند را محکوم کرده و آزادی آنان را نه از روی اینکه حق آنان آزادی است و بلکه از روی نرمش و تکریم از آنان مطالبه کرده است و این سرسپردگی و بندگی محض در برابر طاغوت می باشد .
چهارم : آنچه که رژیم آل خلیفه ، با تمامی توان و سرکوبگری خود نتوانسته به دست بیاورد ، آقای الغریفی در طبقی از طلا قرار داده وتقدیم آنان کرده است .
پنجم : آقای الغریفی ، با اقدامات اخیر خود چه به صورت سری و یا آشکار ، روش حاکمان و درباریان را به کار برده است ، و این با راه وروش انسان مومنی که خواستار عزت و کرامت خویش می باشد ، سازگاری ندارد .
این تلاش های خطرناک هیچ جایگاه حقوقی نداشته و تایید ظلم و ظالم است و در آن هیچ گونه درخواستی مبنی بر مطالبات برحق مردم اعلام نشده است ، فقط از آنان با خواهش و تمناء خواستار کمک و رحم به بینوایان شده است ، بدتراز آن ، تمامی این تلاش ها و خواری ها برای رسیدن و شناساندن حقیقت نبوده و فقط درخواست آزادی تعداد کمی از زندانیان شده ، یعنی حاکم دیکتاتور لطف فرمایید و برما منت گذارید ،تعداد اندکی را آزاد بفرماییداین درحالی است که کمترین مطالبات سیاسی محقق نگشته است .
متاسفانه ، چکیده تمامی تلاش های آقای الغریفی ، مفهوم بندگی آل خلیفه را می رساند و آنان را برای ضعیف تر کردن ساکنان اصلی و حقیقی بحرین ، تخریب مساجد ، کشتن انسان های محترم و...یاری می رساند.
شایان ذکر است آقای سید عبدالله الغریفی ، در دیدار با نخست وزیر آل خلیفه ، با تبادل الفاظ و کلمات بسیار نرم و تعارفات بسیار ، رسیدگی به برخی از مشکلات سیاسی ، اقتصادی و معیشتی مردم و روند آزادی برخی از دستگیر شدگان را برای رژیم آل خلیفه بسیار سهل و آسان انگاشته و خاندان حاکم بر بحرین و شخص پادشاه و نخست وزیر را مورد تکریم و احترام فراوان قرار داده بود .