جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

آخرین تابلو

خبریجات -نقاشی چیره دست بود،اما روزگار از وی چیره دست تر بود و نقش او را بربوم فقر و نداری رسم کرد.سال ها بود که دور از چشم همه با شکم گرسنه روی بوم دل خویش با رنگ عشق،عشقبازی می کرد.

گورستان خانه او بود و مقبره ای متروک آتلیه اش.از دار دنیا،جز پلاسی کهنه و پتویی پاره مایملکی نداشت.عید او شب های جمعه بود،هم با قرآن خوانی روی مزارها چیزی عایدش می شد تا رنگی بخرد و هم لقمه نانی به دست می آورد تا بر دیو گرسنگی اش غلبه کند.هیچ گاه ناشکری نکرد و گلایه ای نیز بر زبان نیاورد،حتی از مسوولانی که او را تنها به حال خود رها کردند و نادوستانی که پشت به وی کرده و نامردی پیشه گرفتند.

بخشی از دیوار مقبره که هنوز در برابر ویرانی مقاومت می کرد،تنها بوم او بود که شب بر آن نقش می زد و سحر آن را پاک.
پنجشنبه آخر سال که برخی از صاحبان مرده به یاد یار سفر کرده خویش می افتند،مقداری پول به دست آورد.هرچه داشت را روی پیشخوان مغازه رنگ فروشی ریخت.

آخرین لقمه غذایش را فرو داد و مقابل دیوار ایستاد.با رنگ سفید، بوم خود را روی دیوار آماده نقش زنی کرد.تابلوهای بی نظیری را بر بوم نشاند که نمونه آن هرگز دیده نشده بودند.هر نقشی که می زد،دست روی کمر گذاشته و از فاصله ای دورتر به آن نگاه کرده و لبخند رضایتی بر لب می آورد.تا اذان صبح چندین شاهکار روی دیوار خلق و سپس پاک کرد.

نزدیک اذان وضو گرفت و قرآن کهنه خویش را گشود و یاسین را با صدای حزینی خواند.سپس حمد و سوره ای قرائت کرد و به نماز ایستاد.هنگام قنوت دستان گشوده اش چشمه اشک شدند.

رنگ سپید را برداشت و بوم خویش را دوباره مهیای نقش کرد.رنگ زیادی برایش باقی نمانده بود،قلم را در دست گرفت . سوره الرحمان روی لبانش به ترنم درآمده و روی تابلو دوباره عشقبازی را آغاز کرد.آخرین ذره رنگ که تمام شد،روی زمین افتاد و دیگر برنخاست.

صبحدم که جسدش را بیرون می بردند،چشم ها روی دیوار خیره ماند،تابلویی بی نظیر از شکوه انسان که خلق آن فقط از عهده عاشقی شیدا و نقش عشق دیده بر می آمد روی دیوار خودنمایی می کرد.آخرین تابلوی هنرمند صحنه مرگ خودش بود در مقبره متروک و در و دیوار ریخته.

هنوز کفن ارزان قیمت او خشک نشده بود که اثر بی نظیرش را از روی دیوار مقبره برداشته و در بزرگ ترین حراجی آثار هنری عرضه کردند.دولتمردی با بالا ترین قیمت که رکوردی در فروش آثار هنری محسوب می شد،آن را خرید و در سینه کاخ خویش جای داد!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

داغ ترین ها

پربازدیدترین ها

آخرین تابلو

خبریجات -نقاشی چیره دست بود،اما روزگار از وی چیره دست تر

آخرین تابلو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

داغ ترین ها

پربازدیدترین ها

آخرین تابلو

خبریجات -نقاشی چیره دست بود،اما روزگار از وی چیره دست تر